کردستان، چشم و چراغ ایران با خواستهایی منطقی و مشروع

  • Post category:فارسی

خصلت نمای جامعە کنونی کردستان نسلی جوان است کە آگاە بر تاریخ گذشتە مردم خود و بەویژە رویدادهای دوران سیاە تحت سلطە جمهوری اسلامی بودە و درعین حال مطلع از تحولات ایران، منطقە و جهان است.

سقز چهلم جانباختن ژینا امینی چهارم آبان ١٤٠١، Saghez 26 Oct 2022

“چشم و چراغ ایران” با خواستەهایی منطقی و مشروع

در یکی از شبهای اواسط دیماە ١٣٥٧ در مسجد جامع شهر ما و شهر ژینا یعنی سقز صدها نفر جمع شدە بودیم. بحث بە رژیم آیندەی ایران و انتظارات مردم کردستان کشیدە شد. من جلسە را هدایت میکردم. مسجد جامع سقز کە در مکان بلندی قرار گرفتە است، جای نشستن برای صدها نفر داشت، گرم بود، یک مسجد کوچک هم داشت کە دختران و زنان آنجا جمع میشدند و یک بلندگوی ویژە بە آنجا وصل شدە بود. صدای بلندگوی مسجد جامع بەعلاوە تمام شهر را هم پوشش میداد. ملا عبدالە محمدی امام جمعە کە با ما همراهی میکرد، تنها بە سخنرانیهای خودش کە بیشتر حول مبارزات ملی کردستان و کمتر مذهبی بود می‌پرداخت و کاری بە کار ما نداشت. روزها تظاهرات بود و شبها گردهمایی و سخنرانی نمایندگان بازاریان، معلمان، کارگران و دانش‌آموزان، همراە با خواندن سرود، شنیدن و تفسیر اخبار ایران و جهان.

در آن شب سرد زمستان بحث داغی درگرفت در مورد اینکە آیا در حکومت آیندە و پس از سقوط رژیم شاە، کردستان بە خودمختاری خواهد رسید یا نە. بسیاری خوشبین بودند و البتە تعدادی هم می‌گفتند بعد از این رژیم هم در بر همان پاشنە خواهد چرخید. یکی از اهالی شهر، عمر فاروقی کە متأسفانە اخیرا در سقز فوت کرد، بە ابتکار خودش روز بعد تلگرامی بە نوفل لوشاتو در حومە پاریس برای خمینی مخابرە کردە بود با این سئوال کە آیا در حکومت آیندە بە کردستان خودمختاری میدهند یا خیر. چند روز بعد با کمال تعجب بر دیوار میدان هەلو(عقاب) کە جای نصب اطلاعیەها و خبرها بود،  جواب تلگرام را دیدیم کە از فرانسە رسیدە بود! از قول خمینی نوشتە بودند “در حکومت اسلامی همە آحاد ملت خودمختار هستند و فرقی بین زن و مرد، شیعە و سنی، کُرد و فارس و دیگران نخواهد بود.”

این روزها یک بار دیگر این سئوال بە اشکال مختلف در شبکەهای اجتماعی بەویژە بە زبان کُردی مورد بحث است. راستی در فردای سرنگونی جمهوری اسلامی تکلیف مردم کردستان چە میشود؟ ادارە امور منطقەای، حقوق سیاسی و فرهنگی، جایگاە زبان کُردی، نقش کُردها در دولت آیندە و سئوالاتی از این دست و البتە این پرسش اساسی کە چرا بە محض شروع صحبت در مورد کردستان از تمامیت ارضی و تجزیە ایران سخن گفتە میشود؟ راستی چرا آنانی کە نقشە راە و طرحهای آنچنانی برای آیندە ایران ترسیم میکنند، در مورد کردستان و ملیتهای ساکن ایران تنها بە کلی گویی اکتفا می‌کنند.

بەدنبال جانباختن ژینا (مهسا) امینی و انعکاس سریع آن در تهران و سراسر ایران، رژیم خیلی سریع واکنش نشان داد و صحبت از توطئە تجزیە طلبان کرد. انگار کە زن بودن، کُرد بودن، شجاع بودن و غریبە بودن ژینای ما در تهران، سیمای یک تجزیە طلب را بەتصویر کشیدە بود. گشت ارشاد فکر کردە بود سرِ یک زن جوان با این خصوصیات را در کلان شهر تهران راحت میتوان زیر آب کرد. حساب اتفاقات بعدی، تشییع جنازە باشکوە، شجاعت مردم سقز، بەویژە زنان و دختران در مراسم خاکسپاری ژینا، شعار “ژن، ژیان، ئازادی” و انعکاس وسیع خبر در شبکەهای اجتماعی و حمایت گستردە از تهران و سراسر ایران را نکردە بودند.
سران درماندە جمهوری اسلامی دست بە دامان پهپادهای انتحاری و حملە بە پایگاهها و مناطق استقرار نیروهای اپوزیسیون کردستان ایران در آنسوی مرز در اقلیم کردستان شدند. علیرغم خسارات مادی وسیع و جانباختن تعداد زیادی شامل زن و کودک، احزاب کردستان هشیارانە و با درایت کامل از نشان دادن هرگونە عکس‌العمل مسلحانەای خودداری کردند. این خوشبختانە با پاسخ صمیمانە مردم ایران و نیروهای اپوزیسیون روبرو شد. در مقابل سازمانها و احزاب کردستان از همە تمایلات سیاسی در یک فراخوان یکپارچە مردم شهرها را بە اعتصاب عمومی دعوت کردند کە پاسخی شایستە بە آن دادە شد و همە شهرها بە صورت تعطیل درآمدند.
اعتصابات و اعتراضات مردم کردستان کە با سرکوب شدید نیروهای امنیتی رژیم مواجە شدند، با شعار دلگرم کنندە “کردستان، کردستان چشم و چراغ ایران” در دل اعتراضات و تظاهرات خارج از کردستان و از جملە در بسیاری از دانشگاههای ایران روبەرو شد. در حال حاضر شهرهای کردستان میلیتاریزە شدە و بە اشغال نظامی نیروهای مسلح و امنیتی رژیم درآمدە، شمار جانباختگان، زخمیها، زندانیان و ناپدید شدگان افزون شدە است. بەعلاوە، دامنە وسیع این جنبش در کردستان فشار اقتصادی شدیدی بر بنیە ضعیف مالی اکثریت مردم وارد آوردە است.
سئوال اساسی اما، اینست کە اگر کردستان چشم و چراغ ایران است چرا در بحثهای رسانەای کنشگران و جریانات سیاسی در خارج کشور هر بار کە صحبت از مردم کُرد میشود، اصطلاحات تجزیەطلبی، تمامیت ارضی و خدشە ناپذیر بودن مرزها برجستە می‌شود؟ چرا سخنی از حقوق ضایع شدە آنان و بەرسمیت شناختن خواستهای برحق مردم کردستان بە میان نمی‌آید؟ مفسران و گویندگان خوشحال و خندان بە همدیگر وعدە میدهند کە کُردها خواهان جدایی از ایران نیستند و بنابراین با اطمینان میتوان با آنها ائتلاف کرد، جبهە سیاسی تشکیل داد چون آنها هم خواستەهایشان با ما یکی است!

ستم ملی را میتوان با ستم جنسیتی مقایسە کرد.همچنانکە باید زن بود و در موقعیت یک زن در جامعە قرار گرفت تا درکی واقعی و عینی از ستم جنسیتی پیدا کرد، درست بە همان ترتیب باید در ایران کُرد و یا متعلق بە دیگر ملیتهای تحت ستم ساکن ایران بود تا بتوان درک کرد ستم ملی یعنی چە.

همچنانکە این زنها هستند کە باید متقاعد شوند رهبران جنبش و جریانات سیاسی دخیل در آن، مسئلە تبعیض جنسیتی و ستم بر زنان را جدی میگیرند و خواستهای مشخصی در برنامە کاری آنها دیدە میشود، در مورد کُردها (و دیگر ملیتها) نیز بەهمین ترتیب است. با جملات کلی، دموکراسی فراگیر و صحبت از حقوق برابر برای همە ایرانیان نمیتوان پاسخگوی خواستەهای مردم کردستان شد.

در طول چهل و سە سال گذشتە احزاب و سازمانهای کردستان همە گونە اطمینانی دادەاند کە خواهان جدا شدن از ایران نیستند. منتها هنوز در ادبیات سیاسی اکثریت عظیمی از کنشگران و جریانات سیاسی خواستهای مردم کردستان مساوی است با تجزیە خاک ایران! تنها یک هفتە بعد از ٢٢ بهمن ١٣٥٧ از جانب دولت مهدی بازرگان، هیأتی بە ریاست داریوش فروهر بە مهاباد وارد شد و در نخستین ساعات ورود، با ماموستا شیخ عزالدین حسینی ملاقات کردند. سپس جلسە بزرگی از نمایندگان شورای شهرهای مختلف کردستان تشکیل شد و خواستەهای مردم کردستان را طی قطعنامەای تحت عنوان “قطعنامە هشت مادەای مهاباد” کە بە اتفاق آراء تصویب شدە بود، تسلیم داریوش فروهر کردند.

در مادە اول این قطعنامە میخوانیم کە مردم کردستان ” همراە و همگام با سایر خلقهای ایران . . در جهت تحکیم پیوند مبارزاتی .. برای ایجاد جامعەای آزاد و آباد” ایفای نقش میکنند. مادە دوم چنین است: ” ٢- خلق کُرد . . خواهان رفع ستم ملی و تأمین حق سرنوشت خود بصورت فدراتیو در چهارچوب کشور ایران میباشد و هرگونە اتهام تجزیە طلبی را رد میکند..” این موضعگیری مانع از آن نشد کە در همان روزهای پایانی بهمن ماە جنگندەهای فانتوم ارتشی کە حالا دیگر تحت رهبری خمینی و دیگران در آمدە بود، بر روی شهرها و روستاهای کردستان دیوار صوتی بشکنند و وحشت پراکنی کنند! یک ماە بعد و بەدنبال وقایع خونین نوروز١٣٥٨ در سنندج، خواستەهای مردم کردستان طی بیانیەای با امضای شیخ عزالدین حسینی تسلیم هیأت عالیرتبە شورای انقلاب (بهشتی، طالقانی، رفسنجانی و دیگران) شد کە در مادە اول آن آمدە است شناسایی حقوق مردم کردستان “وحدت ملی و تمامیت ارضی را تضمین و تأمین خواهد کرد.”(روزنامە اطلاعات ٦/١/١٣٥٨). کُردها در رفراندوم هم بەدلیل غیر دموکراتیک بودن آن و ابهام در محتوای جمهوری اسلامی بەویژە در رابطە با حقوق مردم کردستان، شرکت نکردند. تأکید شیخ عزالدین حسینی و دکتر قاسملو، پس از دیدارهایشان در قم و تهران (فروردین و اردیبهشت ١٣٥٨) طی مصاحبەهای متعدد مطبوعاتی در پایتخت این بود کە کسی در پی تجزیە ایران نیست. ولی این موضع‌گیریها گوش شنوایی نمی‌یافت.

در تمام مراحل بعدی نمایندگان مردم کردستان بر روی صلاحیت دولت مرکزی بر سیاست خارجی، دفاع ملی، سیاست پولی و ارزی، بازرگانی خارجی و برنامەهای درازمدت اقتصادی تأکید کردەاند. پس از فرمان جهاد خمینی (٢٨ مرداد ١٣٥٨) و حملە بە کردستان، سرانجام پس از سە ماە آتش بسی برقرار شد و هیأت نمایندگی خلق کُرد در مهاباد طرحی ٢٦ مادەای تسلیم “هیأت حسن نیت” نمود. در مادە سوم آمدە است: “٣- حاکمیت ملت کُرد بر سرزمین کردستان ایران بەشکل خودمختاری و در چهارچوب وحدت سیاسی، اقتصادی و تمامیت ارضی کشور ایران اعمال میگردد.” (اطلاعات هشتم دیماە ١٣٥٨).

لازم بە یادآوری است کە در جریان فعالیتهای انتخاباتی نخستین ریاست جمهوری اسلامی، دریادار احمد مدنی و مسعود رجوی خواهان حمایت مردم کردستان شدند. شرط هیأت نمایندگی خلق کُرد این بود کە از طرح ٢٦ مادەای حمایت کنند. تنها رهبر سازمان مجاهدین متعهد شد کە در صورت رأی دادن مردم کردستان بە وی، طرح ٢٦ مادەای را بەعنوان “مبنایی مناسب برای مذاکرە” بە منظور حل‌وفصل مسئلە کردستان می‌پذیرد. کاندیداتوری رجوی رد شد و کردستان در انتخابات ریاست جمهوری شرکت نکرد. (علاقمندان بە تاریخ این دورە از جنبش کردستان و ایران میتوانند بە کتاب “خاطرات و یادداشتها” – احمد اسکندری، کە اخیرا توسط نشر باران در سوئد چاپ شدە است، مراجعە کنند).

هنگام گوش دادن بە سخنان برخی از تحلیلگران و فعالین سیاسی در رسانەهای فارسی زبان، انسان از دانش کم این افراد در مورد کردستان بەطور کلی و تاریخ مبارزات مردم این منطقە بەویژە دچار شگفتی میشود. گویی اینان حتی روزنامەهای صبح و عصر تهران در سالهای ١٣٥٧ و ٥٨ را هم ندیدە و نخواندەاند. مهران براتی یکی از مسئولان شورای مدیریت گزار در گفتگویی میگوید “مسئلە کردستان بعداز انقلاب با یک جنگ مسلحانە شروع شد و ادامە پیدا کرد.” یعنی چە؟ چە کسی جنگ را شروع کرد  و ادامە داد؟ آیا میتوان بر این سیاق گفت کە جنگی میان ایران و عراق شروع شد و هشت سال ادامە داشت بدون اینکە صحبتی از حملە عراق بە ایران بە میان آید؟ ایشان در مورد رهبران احزاب کردستان هم میگوید “خیلی از آنها خانزادەهایی هستند کە در خارج تحصیل کردەاند و بنا بە موقعیتی کە داشت و طایفەای کە در آن بود، جایگاە ویژەای پیدا می‌کرد.” (مصاحبە با حسن اعتمادی در کانال یک) شگفتا گاهی دیدە میشود کە اطلاعات برخی نخبگان ایران در مورد کشورهای همسایە و جنبشهای خاورمیانە بسیار بیشتر از دانش آنان در مورد کردستان است.

در مورد زبان کُردی رضا پهلوی در جایی میگوید: “فکرش را بکنید شما در کشوری چند زبان داشتە باشید و یک مرتبە بگویید هر کسی بە زبان خودش تحصیل کند. یکی در تبریز دیپلم گرفتە بە زبان ترکی، یکی از کرمانشاە بە زبان کُردی. فردا سە تا مهندس میخواهند یک پل بسازند جایی در سطح ایران، زبان همدیگر را نمی‌فهمند”! این آشکارا خلط مبحث است. اولا کشورهایی هستند (سویس، بلژیک، کانادا و. .) کە بیش از یک زبان رسمی دارند و مشکلی هم پیش نیامدە است. ثانیا هموارە تأکید شدەاست کە در ایران زبان فارسی زبان مشترک در سراسر کشور خواهد بود. یعنی آن سە مهندس مورد اشارە بە راحتی فارسی صحبت میکنند. رضا تقی‌زادە یکی از مشروطەطلبان شناختە شدە هم در جایی با تمسخر میگوید “آقا (اگر مادرت فارسی نمی‌فهمد) بە مادرت سواد زبان فارسی یاد بدە! در ایران آیندە یک زبان رسمی خواهیم داشت و بە دویست زبان محلی هم احترام می‌گذاریم”!

زبان کُردی یکی از ‘دویست زبان محلی’ ایران نیست! در کشور همسایە یعنی عراق در مادە چهارم قانون اساسی سال ٢٠٠٥ رسما قید شدە است کە عربی و کُردی، زبانهای رسمی این کشور هستند. در ایران آیندە نمیتوان زبان کُردی را هم طراز با ‘لهجەهای گیلکی، مازنی، خراسانی، تالشی و لکی و حدود ٢٥٠ لهجە ایران دانست’، آن گونە کە علی یونسی وزیر پیشین اطلاعات در مصاحبەای ادعا میکند.

باید پذیرفت کە در ایران ستم ملی وجود دارد و اثرات آن در تمام عرصەهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی مشاهدە میشود. فردای ایرانی آزاد و دموکراتیک در گرو یافتن راەحلهای مناسب در این راستا میباشد. بەنظر میرسد در داخل ایران با درک و درایت بیشتری این مسائل طرح میشوند و همنوایی چشمگیر است. اگر فضای باز رسانەای در ایران وجود داشت، کنشگران و تظاهرکنندگانی کە اینهمە شعارهای مترقی سر میدهند، بەگونەای متفاوت بە بحث و بررسی این مسئلە می‌پرداختند.

رضا پهلوی در آخرین مصاحبەاش با شبکە من و تو میگوید: ” الان وقت رقابت نیست، تقدم را بە یکصدایی بدهید! ما امروز نیازمند نجات مملکت و خلاص شدن از دست این حکومت هستیم.” یکبار شخص دیگری از پاریس پیام داد کە ‘وحدت کلمە’ داشتە باشید و دیدیم این ‘اتحاد’ بە کجا کشید. اگر از همین امروز موضع روشن و شفافی در قبال خواستەهای مردم کردستان وجود نداشتە باشد، کُردها حق دارند نگران آن شورا یا دولت موقتی باشند کە فردای ‘خلاص شدن از دست این حکومت’ بر سرکار میآید. باید اطمینان حاصل کنیم کە ارتش و باقیماندە سپاە پاسداران همچون دفعە قبل با جنگندەهایشان بر روی شهر و روستاهای کردستان دیوار صوتی نمی‌شکنند.

لازم بە توضیح است کە بدون دادن اطمینان کافی بە مردم کردستان، این یا آن رهبر حزب و یا سازمان کُردی نمیتواند در موضعگیری‌هایش بر روی حمایت مردمی حساب کند. مردم کردستان دیگر حاضر نیستند چک سفید برای هیچ کسی امضا کنند. در ماە ژوئن گذشتە طی نشستی در پاریس، متنی زیر عنوان ‘بیانیە پاریس’ بە زبان انگلیسی از جانب رهبران چهار حزب ‘مرکز همکاری احزاب کردستان’ امضا شدە است. این متن کە گویا بە ابتکار کارشناسانی از دانشگاە کلمبیای آمریکا تهیە شدە، انتشار علنی نیافتە ولی در شبکەهای اجتماعی بەویژە در کلاب هاوس انعکاس وسیعی داشتە است. این بیانیە با وجود اینکە هیچ ترجمە کُردی و یا فارسی از آن در دسترس نیست، با موجی از انتقادات در داخل و خارج کردستان روبرو گردیدە است. منتقدین بر این باور هستند کە این متن بەهیچ وجە پاسخگوی خواستهای مردم کردستان نیست.

درد و رنج مادران و پدران جانباختگان خیزش انقلابی کنونی در ایران و کردستان بر همە عیان است. درعین حال، دقت در سخنان کسانی همچون افسانە مادر ‘کاروان قادر شکری’ در مراسم چهلم پسرش و حسن پدر ‘کومار درافتادە’ هنگام خاکسپاری پسرش (هر دو نوجوان اهل پیرانشهر در سن شانزدە سالگی آماج گلولە نیروهای سرکوبگر در خیزش انقلابی اخیر شدند)، تصویر متفاوتی از فضای سیاسی – اجتماعی کردستان بەدست میدهد. این واقعیت کە مادری شجاع و هشیار همچون افسانە و پدری رنجدیدە و آگاە یعنی حسن، در برابر دوربین اینچنین سخنرانی‌هایی ایراد می‌کنند، نشان از تغییرات اساسی در بطن جامعە کردستان در چهار دهە گذشتە دارد. پدران و مادران، دختران و پسران سال ١٤٠١ در کردستان کولەباری از دانش و تجربە مبارزاتی نسل خویش و نسلهای قبل را بردوش دارند.

خصلت نمای جامعە کنونی کردستان نسلی جوان است کە آگاە بر تاریخ گذشتە مردم خود و بەویژە رویدادهای دوران سیاە تحت سلطە جمهوری اسلامی بودە و درعین حال مطلع از تحولات ایران، منطقە و جهان است. بنابراین هنگام صحبت در مورد هرگونە مشارکت سیاسی، ائتلاف و همکاری برای گذار از رژیم جمهوری اسلامی لازم است این نکات را مد نظر داشت. اصول روشن و محتوای برنامەای کە همکاری و ائتلاف حول آن صورت می‌گیرد، بر بودن یا نبودن این یا آن فرد و یا جریان سیاسی اولویت دارد.

نگاهی بە تاریخچە سازمانها و احزاب سیاسی فعال در کردستان نشان می‌دهد کە طی ٤٣ سال گذشتە در زمینە اعلام همبستگی، ورود در ائتلاف، تشکیل حزب، اعلام پلاتفورم و شرکت در مجامع گوناگون با جریانات سیاسی سراسری در ایران و خارج کشور و تلاش برای کمک بە ساختن ایرانی آباد، آزاد و دموکراتیک کم نیاوردەایم. اما پاسخ طرف مقابل و جریانات مرکزگرا طیفی از نادیدە گرفتن، بی‌مهری، عهدشکنی و هموارە نقش برادر بزرگتر ایفاکردن را دربر گرفتە است. کردستان در صورتی عملا ‘چشم و چراغ ایران’ میشود کە با چشم خود مشاهدە کند مطالبات و حقوق از دست رفتە مردم کُرد در بحثها، میزگردها و بیانیەهای سیاسی اپوزیسیون گنجاندە شدە و در این راستا می‌تواند چراغی باشد کە گوشەهای تاریکی از کنشگری سیاسی بە سوی سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی را روشنایی بخشد.

ژن، ژیان، ئازادی

احمد اسکندری – هیجدهم ژانویە ٢٠٢٣