نوشتە: جمال حسین*
ترجمە از کردی : احمد اسکندری
در شمارە پیشین “ئاوێنە” برادر گرامیمان کاک مریوان در ستون هفتگی خویش بە شیوەای مختصر و موجز، و از طریق بازگویی یک خواب مأمون، یکی از دورەهای طلایی اندیشە و روشنفکری مهم تاریخ اسلام را آشکار میکند.
تلاش این دوران اگر بەگونەای پیش میرفت کە در زیر آوار فقیهان و حاکمان ستمکار بعدی نمیافتاد ممکن بود ما اینک صاحب فرهنگ و درک کاملا متفاوتی در بارە اسلام باشیم. هم از اینرو در آن دوران پروسە ترجمە ادبیات و قرائت خردگرایانە از متون مذهبی و گفتگوهای فلسفی بە سطح بالایی رسیدە بودند، اما این تلاشها خیلی زود توسط متوکل خلیفە با کودتایی اپیستمولوژیک خاتمە یافت و بە جای آن گفتار ارتودوکسی دینی در اسلام شروع شد.
متوکل بر خلاف مأمون، برای نشاندادن اهمیت فلسفە ارسطو را در خواب نمیبیند، بلکە آنطوریکە تعریف کردەاند پیامبر را در خواب میبیند کە بە وی فرمان دادەاست از شافعی تبعیت کند یعنی آنکە سرسختانە علیە آن کسانی بود کە میکوشیدند با امکانات ابتدایی عقل در آن دوران، متون دینی را تأویل کنند. بهمین دلیل وی اولین خلیفەای است کە مذهب معینی یعنی شافعی را تبدیل بە مذهب خویش کرد. هنگامیکە وی خلیفە شد، اختلافات زیادی در مورد مذاهب در میان مسلمانان وجود داشت، بویژە درمورد اینکە آێا قرآن مخلوق است یا نە، نقطە اوج و جداکنندە گروههای عقلانی از ناعقلانی بود. گروە نخست تأویل عقلانی از قرآن میکردند و گروە دوم آنرا تفسیر میکردند.
تا پیش از آمدن وی، خلفای عباسی قبل از او بر این باور بودند کە قرآن مخلوق است و هر کس کە بر این باور نبود دچار زندان و مجازات میشد. همانند “احمد بن حنبل” صاحب چهارمین مذهب فقهی تسنن. این خلیفە علمای حدیث را از زندان آزاد کرد کە احمد یکی از آنان بود؛ همەی آنانی هم کە میگفتند قرآن مخلوق است در معرض زندان و کشتن و تکفیر قرار گرفتند. حنبل هم بعنوان مفتی خلافت منصوب شد. این خلیفە بیش از هر کدام از حاکمان قبل از خود مردان مذهبی را دور خود جمعآوری کرد کە هنگام شرفیابی دستش را میبوسیدند کە نشان از انقیاد بود. سال ٢٣٤ هجری و پس از آنکە متوکل بە خلافت رسید، بنا بە روایت “الذهبی”، ‘سنت پیامبر را ارتقا داد و اندیشە مخلوق بودن قرآن را ممنوع کرد’.
متوکل حمایت زیادی از احمد بعمل آورد. و همەی اینکارها درمقابل پشتیبانی احمد بود از خلیفە کە تحت فرمان وی فتوا صادر میکرد. یکی از این فتواهای احمد این بود کە مسلمانان بایستی مطیع خلیفە باشند حتی اگر وی فاسق هم باشد. در مقابل این خلیفە از احمد میخواست کە جواب معتزلەایها را بدهد، احادیث را جمعآوری کردە در میان مسلمانان انتشار دهد و خود نیز شروع کرد بە مجازات کسانیکە عقاید معتزلە داشتند. هم از اینروبود کە بە محض رسیدن بە خلافت فرمانی صادر کرد کە از منبر همە مساجد خواندە شد مبنی بر اینکە بحثکردن دربارە قرآن و اینکە آیا مخلوق است یا نە ممنوع بودە و هر کس بە آن پایبند نباشد خونش حلال خواهد بود. “احمد امین” بر این باور است کە اینکار تنها بە منظور ایجاد حمایت سیاسی در میان مردم صورت گرفتە است. بهمین ترتیب “ترابشی” بە شیوەای عمیق دلایلی را کە در پس اینکار قرار داشتند در کتاب بسیار جالب خود “من اسلام الحدیث الی اسلام القران” آشکار میکند. ترابشی این کار متوکل را کودتای حدیث شناسان و مسلط شدن آنان بر اسلام مینامد.
الذهبی نقل میکند کە والی مصر تنها بەاین دلیل کە افکار معتزلە داشت، این خلیفە فرمان داد سر و ریش وی را تراشیدند و او را بر پشت الاغ نشاندە در میان مردم گرداندند. شاید این نمونە کافی باشد برای نشاندادن جدیت این حاکم برای مقابلە با هر کسی کە خارج از درک افراد مذهبی تقلیدی وی برای تجزیە و تحلیل متون دینی تلاش کردە باشد. همین خلیفە بود کە فرمانی صادرکرد مبنی براینکە همە مسیحیان و یهودیان در زمان وی میبایست آنچنان لباسهای متفاوتی بپوشند کە در بازار شناختەشوند، درست همانند یهودیان در زمان نازیها. وی در عین حال فرمان داد کە این افراد نباید در هیچ جایی دارای قدرت شوند، کلیساهای جدید آنان میبایست تخریب میشد، خانەهای بزرگ آنان بایستی کوچک میشد و بر باقیماندە آنها مسجد بنا میکردند. همچنین فرمان داد گورهای آنان را با خاک یکسان کردند. “ابن القیم” در کتاب خویش بنام ‘احکام اهل الذمە’ کە بویژە در مورد سرنوشت کسانیکە در سایە خلافت زندگی میکنند و مسلمان نیستند نوشتە شدەاست، در بخشی از آن بەتفصێل آن تحقیرهایی را بازگومیکند کە این خلیفە نسبت بە پیروان دو آئین آسمانی انجام دادە و اینرا هم برملا میسازد کە اینکارها را مطابق فتوای احمد انجام دادە است.
بەهمان ترتیب متوکل دوسال پس از شروع خلافت خویش، قبر امام حسین را کە شیعیان از همە نقاط برای زیارت بە آنجا میرفتند با خاک یکسان کرد و آنرا تبدیل بە مزرعە کرد و عاشورا را هم ممنوع اعلام کرد.
در طول تاریخ عالمان حدیث هموارە کار و اعمال این خلیفە را ستودەاند، تنها بە این دلیل کە احمد را از زندان خارج و فرمان داد احادیث را جمعآوری کنند و رهبری کشتن مترجمین را بدست گرفت و جدلهای فکری در بارە دین را تکفیرکرد. درحالیکە این اقدام تنها یک تلاش سیاسی بود بەمنظور کنترل کردن جامعە از راە کنترل کردن مردان دینی.
دربارە اهمیت دادن این حاکم بە علمای حدیث، بسیاری از تاریخ نویسان گفتەاند کە متوکل سومین خلیفەایست کە حمایت بزرگی از اسلام کردەاست؛ اولین آنان ابوبکر است کە پس مرگ پیامبر علیە از دین برگشتگان جنگید، دومین نفر عمربن عبدالعزیز بود کە ستم را از بین برد و سومین آنان متوکل بود آنچنانکە خودشان میگویند: “سنت پیامبر را پیروزگردانید و بە بدعت خاتمە داد”. منظورشان از بدعت تلاش برای مرکزیت دادن بە عقل در فرهنگ دینی است. این نظر برای آشکارکردن نقش خلیفە است هنگامیکە وی را با خلیفە اول مقایسە میکنند کە با جنبش از دین برگشتگان مواجە شدەبود. چون اگر ابوبکر از راە جنگ با از دین برگشتگان، سیستم خلافت را تثبیت کرد، متوکل از راە رویارویی با معتزلە نظام اورتدوکسی اسلامی را تثبیت کرد. در سایە این اقدام وی خردگرایی بطورکلی ممنوع شد و هرکسیکە تلاش میکرد دین را از راە عقل بشناسد، ویا درک متفاوتی میداشت، دچار تکفیر میشد.
از سوی دیگر این خلیفە همانند خلفای قبل از خود زندگیاش مالامال بود از خوشگذرانی و شبها تا بە سحر بهمراە کنیزکان و خوانندگان و شاعران سرگرم میخوارگی و تفریح بود. تاریخ نویسان دراینبارە نقل میکنند کە نامبردە بیش از ‘چهارهزار کنیزک داشت و با همە آنها نیز خوشگذرانی کردە’ کە ‘پانصد تن از آنان برای شبها و در رختخواب بودند’. تاریخ نویس اهل تسنن، “ابن العمرانی” هنگامیکە برسر صحبت در بارە این خلیفە میرسد، خوانندە را دچار شگفتی میکند از اینهمە خوشگذرانی و زیادەروی کە نامبردە در زندگی خود انجام دادەاست؛ آنچنانکە وی نقل میکند دیوان متوکل هموارە مملو از کنیزکان جوان و شراب بودە و در چهار طرف آن رقص و آواز خوانی بودەاست. آن کرسی هم کە وی در آنزمان بر رویش تکیە میداد تماما با طلا و جواهرات آذین شدە و آن محل پر از شمشیر و سپرهای زرین بودە است کە اینهم آن سوی جلب حمایت جانب سیاسی از وی بخاطر پشتیبانیاش از احادیث بودەاست.
حتی قتل وی از جانب ترکها هم بە تحریک برادرش در یکی از همین شبهای خوشگذرانی بودەاست؛ “ابن حزم” در کتاب خود کە ویژەی تاریخ خلفا میباشد، نقل میکند کە علت کشتن این خلیفە از جانب پسرش این بودە است کە متوکل در توهین بە متعلقین بە پیامبر (اهل بیت) کە طرفدار علی بودند افراط میکردە و پسرش نمیتوانستە اینرا قبول کند.
بیشتر منابع تاریخی اهل تسنن هنگامیکە بە پایان داستان کشتن متوکل میرسند در خاتمە اینرا هم تعریف میکنند کە گویا پس از کشتنش بە خواب احمد و اولیا آمدە است؛ در جواب سئوال آنها کە خدا با شما چکار کرد پاسخ دادە است بدلیل اینکە من احادیث را دوبارە زندەکردم و با آن موضع شدیدی کە علیە معتزلە داشتم، خداوند مرا مورد بخشش قرار دادەاست. از احمد هم نقل میکنند کە گفتە است متوکل را شبی بە خواب دیدم کە بسوی خداوند بە اوج کشیدە میشد، منهم گفتم “ملک یقاد الی ملیک عادل . . متفضل فی العفو لیس بجائر” (سلطان را نزد پادشاهی عادل میبرند. . . بخشندەای گشادە دست کە ستمکار نیست.م).
“البغدادی” پنج خواب اولیا را (کە همگی اهل حدیث بودەاند) تعریف میکند در بارە ستایش متوکل و چگونگی رفتن وی بە بهشت. متوسل شدن طرفداران احمد بە خواب تا از آن طریق متوکل را تزکیە کردە و همانند یک بهشتی ویرا بشناسانند، در فرهنگ دینی مربوط بە این میشود کە در این عقلیت مسلط اسلامی، خواب اولیا بخشی است از وحی خداوندی. همچنانکە در حدیث آمدە است کە پیامبر گفتەاست خواب اولیا مژدگانی وحی خداوند است. بدنین ترتیب خواب مأمون از خواب متوکل پیشی میگیرد و ئا همین الان هم این کابوس مسلط است.
با آمدن متوکل مرحلەای از تاریخ اسلام بە پایان میرسد و مرحلەای دیگر شروع میشود کە تنها یک اندیشە و یک شیوە پیادەکردن اسلام تبدیل بە دین حاکم میشود و بودن آن گشایش و آزادی در جدل و چالشهای گروههای متنوع در سطح علنی – تا آنجائیکە حکومت خلافت تسنن توان آنرا داشتە است – ممنوع شدەاست. همچنانکە بعد از احمد جمعآوری احادیث تبدیل بە یک سنت گردیدە و بە شیوەای گستردە شروع شد، همزمان پایەهای ایدئولوژی اسلامی را پیریزی کرد، پس از آنکە بە اپیستمولوژی اسلامی پایان داد.
*جمال حسین روزنامەنگار و چندین سال مسئول یکی از کانالهای ماهوارەای کردی در کردستان عراق
بە نقل از روزنامە “ئاوێنە”(آینە) چاپ سلیمانیە