نوشتە: مریوان وریا قانع*
ترجمە از کردی : احمد اسکندری
مأمون، خلیفە عباسی و پسر هارون الرشید، شبی فیلسوف بزرگ یونانی ارسطو را در خواب میبیند. در این خواب ارسطو کنار تخت مأمون می ایستد و بە مأمون میگوید “هیچ تناقضی میان عقل و دین وجود ندارد. دین و عقل میتوانند باهم بسازند و در کنار هم آزادانە زندگی کنند”.
منابع تاریخی داستان این خواب مأمون را از زبان خود مأمون اینچنین بازگو میکنند: “مثل این بود کە با ترس و واهمە زیادی جلوش ایستادە باشم. پرسیدم شما کی هستید؟ در جواب گفت: من ارسطو هستم. من از اینکە این شخص ارسطو بود بسیار خوشحال شدم. از وی پرسیدم: ای استاد بزرگ میتوانم بپرسم نیکی چیست؟ گفت: نیکی آنست کە روحتان نیکو باشد. پرسیدم: پس از آن چە؟ گفت: نیکی آنست کە قوانین خوب وضع کنید. پرسیدم: پس از آن چە؟ گفت نیکی آنست کە مردم از آن راضی باشند. من بازهم پرسیدم: پس از آن چە؟ وی گفت : ‘پس از آن’ یعنی چە، این همە چیز است و پس از آن دیگر چیزی نیست”.
آنچە کە بنظر من قابل توجە است نە محتوای خواب بلکە مفاهیم این خواب و آن روند تاریخیای است کە خواب در آن دیدە شدەاست. این بە خواب دیدن ارسطوی فیلسوف توسط خلیفە مسلمانان از بسیاری جهات بازگوکنندە آن روحیەی گشادە دینی و فکری و علمی است کە در زمان عباسیان وجود داشتەاست. اشارە بە فضایی آمادە و مرکزیتی فرهنگی است کە در آن بیش از یک گرایش فکری، ادبی، هنری و دینی رشد فراوان و اعجابانگیز کردەاند. در چنین فضایی در جوار دین چندین گرایش فکری، ادبی و فرهنگی نو پدید میآیند و رشد میکنند کە باهم آن جغرافیای متمدن را میسازند کە قبل از تمدن مدرن، پیشرفتەترین تمدن جهان بودەاست.
در سطح دینی، این فضای باز عبارتست از دورەی تولد بازنویسی حدیث بە مثابە “دانش”ی مستقل و نیز عصر تولد علم “تفسیر” است بە معنای وسیع آن، همچنانکە دورەی رشد شریعت و فقە است برای اجرای نقشی مستقل. همزمان عصر بە میدان آمدن چهار مذهب اصلی اسلام و دورە ایجاد “خداشناسی” یا “علم کلام” است بعنوان “علم”ی دینی و مستقل. هیچکدام از این مکاتب نیز بە اندازە “مکتب معتزلە” روح این مرحلە [تاریخی] را برجستە نمیکنند. این مکتب برای دادن تصویری از انسان بر روی دو جریان بسیار مهم تکیە میکند: اول عقلانی بودن انسان و دوم آزاد بودن وی. عقلانی بودن انسان بە معنای آنست کە انسان حتی در غیاب دین و تنها از راە عقل توانایی جداکردن خوبی و بدی از همدیگر را دارد. یعنی عقل میتواند بطور مستقل و جدا از دین نیکوکاری و بدکاری را از هم تمییز دهد. آزاد بودن انسان هم بدین معناست کە آدمیزاد در کردار و رفتار خویش آزاد است و خداوند از پیش برایش تعیین نکردەاست کە چکار بکند و چکار نکند. از این دیدگاە انسان موجودی است کە خود خویشتن را میسازد و چیزی بنام قدر الهی یا دینی نیست کە سرنوشت ویرا رقم میزند. خلاصە اینکە معتزلە انسان را بعنوان موجودی عقلانی و آزاد مینمایانند.
در حیطەی شعر و ادبیات و داستانسرایی هم این فضا عبارتست از فضای پدید آمدن “متنبی” و “ابونواس” و داستان ‘هزار و یک شب’. متنبی در اشعارش تجربە فلسفی عمیقی راجع بە انسان و حیات را برجستەمیکند در حالیکە ابونواس تجربە درهم آمیختن شعر را با شرح جزئیات زندگی روزمرە برجستەکردە و آن جریاناتی از زندگی انسان را نشان میدهد کە برپایە لذت و اشتها، حرامنشناسی و آرزوی بدون مرز پی ریزی شدەاست. ابونواس را بەعنوان شاعر شراب و سکس و خوشگذرانی میشناسند. داستانهای “هزار و یک شب” هم این پیچیدگیهای زندگی انسان را نشان میدهند کە آمیختەای است از عشق و دروغ، درستکاری و خیانت، حقەبازی و وفاداری، سنگدلی و نازک خیالی، دینداری و بیدینی و الی آخر . . .
این فضای باز، همزمان فضای فلسفە و جدل آشکارا و آزاد نیز بودەاست. در این فضا بخش زیادی از فلسفە و علم یونان و اندیشە و علم فارسی و هندی بە زبان عربی ترجمە میشوند. قسمت عظیمی از کتابهای فلسفی افلاطون، ارسطو و افلاطونی نوین همراە با کتابهای علمی در زمینەهای پزشکی، ریاضیات و فلک شناسی یونانی بە زبان عربی ترجمە شدە و در بغداد و بصرە و مراکز مدرن آن روزگاران انتشار مییابند. بنا بە روایت برخی منابع در شهری همانند بصرە نزدیک بە یک صد کتابفروشی وجود داشتە کە همە نوع کتاب دینی، غیردینی، شعر و ادبیات و فلسفە و الهیات میفروختەاند. آن زمان، عصر الکندی، فارابی، رازی، اخوانی، صفا و دیگران بودەاست کە همە باهم حال و هوایی فلسفی و مهم در درون امپراطوری عباسی بوجود میآورند و زبان عربی را تبدیل بە زبان اندیشە و علم آن عصر میکنند.
یکی از پدیدەهایی کە در آنزمان آفریدەمیشود، پدیدە مناظرە یعنی “جدل فکری آزاد” میباشد. این رقابتهای اندیشە در کاخ خلیفە و پادشاە و مراکز اندیشەهای آنزمان صورت میگیرند. در این رقابتها نمایندگان ادیان مسیحی، یهودی، مانی، مزدکی، زرتشتی، مسلمان و بیدینها حضور مییافتند. نویسندەای فضای یکی از این رقابتهای اندیشە را چنین بازگو میکند: ” . . . سالن بسیار زود پر از جمعیت شد، هنگامیکە همەی طرفها حضور پیداکردند، یکی از بیدین و بی باورها بپاخاست و گفت: ما همگی بە اینجا آمدەایم تا از راە اقناع و استدلال با یکدیگر بحث کنیم. همەی شما هم مقررات این نوع مباحثە را میدانید. شما ای مسلمانان، شما حق ندارید دیدگاههای ما را از راە مراجعە بە قرآن، یا اشارە بە احادیث و سنتهای پیامبر رد کنید، زیرا کە ما اعتقادی نە بە قرآن و نە بە پیامبر نداریم. از اینجهت لازمست کە ما همگی در قبولاندن و یا استدلالهایمان تنها بە توانائیهای عقلی انسان اتکا بکنیم.” این مقررات بحث کردن برای دیگر ادیان هم بود.
این شیوە از جدلهای فکری آشکار و عقلانی تنها اشارە بە سطح بالای جدلها نیست، بلکە نشان از قبول کردن واقعی اختلافات نیز دارد. حضور نمایندگان اینهمە ادیان مختلف در کنارهم و بودن آنها در کنار بیدینها حکایت از حالوهوایی عقلانی و باز میکند. بە زبان امروزی این نوع مباحثات بخشی از تلاش برای ایجاد “حوزە عمومی” باز است کە درآن هیچکس بە نام حقیقت مطلق دیگران را ساکت نمیکند. از بسیاری جهات، آنچە کە در سالنهای مباحثات دوران عباسیان رویدادە است، بسیار پیشرفتەتر است از آنچە کە در بخش عظیمی از دنیای امروز اسلام روی میدهد. دنیای امروز نیازمند خواب دیدن دیگری از نوع مأمون است!
*مریوان وریا قانع، نویسندە و تحلیلگر، دارای درجە دکترای علوم سیاسی از دانشگاە آمستردام
بە نقل از روزنامە “ئاوێنە“(آینە) چاپ سلیمانیە