مراسم نخستین سالگرد درگذشت شیخ عزالدین حسینی در پاریس – انجمن کردهای مقیم پاریس

تصویر ماموستا اثری از هنرمند برجستە ناصر قاضی‌زادە

در همە دیر مغان نیست چو من شیدایی

خرقە جایی گرو بادە و دفتر جایی

شرح این قصە مگر شمع برآرد بە زبان

ورنە پروانە ندارد بە سخن پروایی

کشتی بادە بیاور کە مرا بی رخ دوست

گشت هر گوشە چشم از غم دل دریایی

باسپاس فراوان از دوستان برگزارکنندە این مراسم کە این امکان را فراهم آوردند کە اینجانب نیز بتوانم مطالبی ولو کوتاە بە این مناسبت بە عرض برسانم. و سپاس از اینکە ابتکار برگزاری این مراسم را در پاریس برعهدە گرفتید زیرا کە اگر قرار بود در جایی خارج از سوئد از ماموستا تجلیل شود، بدون شک اینجا میبود زیرا کە پاریس نخستین شهر اروپایی بود کە ماموستا شیخ عزالدین بە مدت نزدیک بە دوماە در آنجا اقامت نمودە و فعالانە برای رساندن پیام صلح، دوستی، آزادی و دموکراسی کوشیدند.

با حافظ شروع کردم زیرا کە ماموستا شیخ عزالدین حافظ را بسیار خوب میشناخت و من هربار کە در جایی در دیوان حافظ گیر میکردم برای تفسیر شعر نزد ایشان میرفتم.

صحبت کردن از ماموستا شیخ عزالدین، افکار و اندیشەهایش، مبارزات و نقش بسیار برجستەاش در جنبش مردم کردستان در زمان شاە و سپس در جریان قیام سال ١٣٥٧ و بویژە در سالهای بعد از آن، برای منی کە این افتخار را داشتەام تا از نزدیک با ایشان آشنا شدە و در مدت بیش از سی و دو سال در مراحل مختلف جنبش کردستان و همچنین در زمان حضور ماموستا در سوئد از طرق گوناگون با ایشان نشست و برخاست و همکاری داشتە باشم، میتواند ساعتها بطول بیانجامد. اما از آنجاییکە مطمئنا از طریق فیلم و گفتار دیگر سخنرانان جنبەهای گوناگون این زندگی برجستە میشود، من ترجیح میدهم بە نکاتی چند اشارەکنم و برخی از دل مشغولیهای ایشان را بازگو نمایم.

جوانان و توجە بە آنان یکی از نکاتی بود کە ماموستا هموارە آنرا مد نظرداشت. در مصاحبە با شبکە تلویزیونی کردی آسوسات در سال ٢٠٠٦، مصاحبە کنندە میگوید جناب ماموستا اگر در پایان مطلب دیگری هست کە در پرسشهای من نبود و جنابعالی مایل بە طرح آن هستید، بفرمائید. و ایشان میگویند پیامی دارم برای جوانان کردستان. گذشتە را نە تقدیس کنید، و نە اینکە آنرا دور بریزید، شما نسل جدید هم تجربە گذشتە را میتوانید در اختیار داشتەباشید و هم اشتباهات رهبران را در مد نظر بگیرید. همە اشتباە کردەاند از جملە خود من. ضمنا شما با اتکا بە عقل، علم و دانش خود کە در این دنیای مدرن کسب کردەاید، از رهبران گذشتە جلوتر هستید. بنابراین زمینە برای شما کاملا آمادە است و میتوانید بە پیش بروید؛ شما امید آیندە ملت خودتان هستید.

این سخنان را اولا کسی بیان میکند کە نزدیک بە ٨٦ سال سن داشتند و ثانیا اینکە در میان برخی جریانات و احزاب سیاسی تمایلی وجود دارد مبنی براینکە رهبران مسن و سابقەدار نە فقط خود را میراث‌دار و صاحب همە چیز میدانند، بلکە مکررا جوانان را مورد انتقاد قرار میدهند کە بە مبارزات و زحمات آنان در گذشتە توجە کافی نمیکنند و بە اصطلاح (بخصوص در مورد کردستان عراق) بە آنان میگویند کە شما بر سر سفرە آمادە شدە، نشستەاید. ماموستا با درایت کامل این نکتە بسیار مهم را برجستە میکنند کە جوانان نە فقط دارای خرد و درایت بلکە مجهز بە علم و دانش جدید هم هستند بنابراین میتوان با اطمینان کامل بە آنان اعتماد کرد و سکان کشتی را بە آنها سپرد.  

بدنبال فرمان جهاد در ٢٨ مرداد سال ١٣٥٨ و یورش گستردە رژیم جمهوری اسلامی بە کردستان، ضرورت ایجاد دفتری برای کمک بە پیشبرد نظرات و اهداف ماموستا سیخ عزالدین و نیز هدایت ارتباط با احزاب و سازمانهای سیاسی، رسانەها و پخش اطلاعیەها و نقطەنظرات ایشان خود را نشانداد. ایدەی اولیە آن متعلق بە شهید فوئاد مصطفی‌سلطانی بود. در اوائل شهریور سال ٥٨ و در مناطق کوهستانی و مرزی سردشت و در چادرهایی کە محل اقامت ماموستا و دیگران بود، دفتر شیخ عزالدین حسینی تشکیل شد و منهم این افتخار را داشتم کە جزو نخستین اعضای آن باشم. یکی دو هفتە قبل از آن مارک کراوتز از روزنامە لیبراسیون را کە برای تهیە گزارش بە کردستان آمدە بود برای مصاحبە نزد جناب ماموستا بردە و نقش مترجم ایشان را بر عهدەدار گرفتم. دفتر ماموستا نقش مهمی در جریان این سالها و بویژە بە هنگام مذاکرە با نمایندگان رسمی و غیر رسمی دولت و نیز تشکیل هیأت نمایندگی خلق کرد ایفا کرد. ماموستا نقطە اتکای مهمی بود برای برقراری موازنە در میدان فعالیت سیاسی و در میان جریانات سیاسی کردستان.

بندە در اوائل سال ١٩٨٢ بعنوان نمایندە ماموستا شیخ عزالدین و بەلحاظ امنیتی با نام مستعار “محسن صالحی” برای رساندن پیام ایشان بە افکار عمومی جهان، ایرانیان مقیم خارج و نیز جامعە کردهای خارج از کردستان، بە خارج از کشور و عمدتا بە پاریس آمدم . . و از طریق مصاحبە با رسانەهای مختلف و نیز سخنرانی در جمع ایرانیان و کردها بویژە در فرانسە، انگلستان، ایتالیا و آلمان پیام ایشان مبنی بر درخواست حمایت و همبستگی با مبارزات آزادیخواهانە مردم کردستان و ایران علیە جمهوری اسلامی بە اطلاع عموم رساندە شد. همچنین در یک میزگرد رادیویی با زندەیادان دکتر جعفر شفیعی از رهبران کومەلە و دکتر قاسملو رهبر حزب دموکرات در رادیو بی‌بی‌سی در لندن شرکت کردم.

پاییز همانسال ١٣٦١ یعنی اکتبر و نوامبر سال ١٩٨٢در خدمت ماموستا شیخ عزالدین مسافرتی بە پاریس انجام دادیم. بازتاب این سفر در رسانەهای بین‌المللی و در محافل ایرانیان و کردها در خارج کشور بسیار گستردە بود.

داشتن تولێرانس یکی از ویژگیهای ماموستا بود. هم از اینرو بود کە افراد متفاوتی با داشتن عقاید و باورهای گوناگون در حلقە دوستان و نزدیکان ایشان جای میگرفتند. ماموستا شیخ عزالدین درعین پافشاری بر عقاید و نظرات خویش هموارە طرفدار مدارا، سازگاری و شکیبایی بود. برای ایشان کە هیچگاە از باورهای خویش عدول نمیکرد، هم اعتراف بە اشتباە غیرممکن نبود و هم اینکە میتوانست با کسانی همکاری سیاسی داشتەباشند کە بە لحاظ ایدئولوژیک چندان قرابتی باهم نداشتند.

برای دادن تصویری از این شکیبایی و مدارا، میخواهم از دفترچە یادداشتهای روزانە خودم نقل قول بکنم – کە خوشبختانە در روزهای اقامت در پاریس در سال ١٩٨٢هر روز چند خطی در آن نوشتەام و خودم هم در شگفت شدم کە بعد از اینهمە آوارگی و جابجایی در مناطق مرزی کردستان و سپس در اروپا دست نخوردە باقی ماندەاست.

ملاقاتها، دیدار و مصاحبە با شخصیتهای ایرانی، کرد، خارجی و رسانەهای گروهی آینەای است از جایگاە سیاسی و اجتماعی ویژەای کە ماموستا شیخ عزالدین داشتند. در میان رسانەها و شخصیتهای خارجی میتوان بە این اسامی اشارەکرد:

  • رادیو آلمان، رادیو بین‌المللی فرانسە، رادیو بی بی سی، AFP، Reuters، Paul Balta از لوموند، Jacque de Vernizie Le Matin، کریس کوچرا، Emmanuel Braquet،  Gerry Foley International Viewpoint، Fred Halliday، Terry Povey، Xavier Panon، صفا حائری، احمد رأفت، کانال دو تلویزیون فرانسە و Marc Ilouze، Mme Joyce Blau، Marc Vouaux، وکلای دادگستری Michèle Beauvillard، Ali Mécili کشیش Robert Davezies و ژورنالیستهای نامداری همچون Claude Bourdet، Alain Gresh، Francoise Cotta،
  • افرادی از وزارت خارجە فرانسە، Alain Chenal PS، مسیو ستفانیان، دبیر کل حزب سوسیالیست متحد PSU، موسیۆ ژان ژاک ماری Jean-Jacques Marie از حزب کمونیست انترناسیونالیست، انجمن مسیحیان برای ازبین بردن شکنجە ACAT، مسئولانی از ارامنە فرانسە، خانم فرانسواز کوتا از کمیتە بین‌المللی علیە اختناق،
  • از شخصیتهای کرد در خارج، آقای صارم‌الدین صادق وزیری، عمر شیخموس، دکتر کمال فوئاد، دکتر صادق شرفکندی، افرادی سرشناس از جنبش کردستان در ترکیە  از جملە محمود باکسی، سازمان سراسری دانشجویان کرد در خارج،
  • از میان شخصیتهای ایرانی، هدایت‌اللە متین دفتری، نادر اسکویی، دریادار احمد مدنی، دکتر علی امینی، مهدی خانبابا تهرانی، بهمن نیرومند، منوچهر هزارخانی، مرتضی محیط، دکتر پاکدامن، خانم عاطفە گرگین، خسرو شاکری، مجتبی طالقانی، فرهنگ قاسمی، امیر قیاسمند،  
  • از سازمانهای سیاسی: برخی از مسئولان سازمان پیکار، سازمان مجاهدین، چریکهای فدایی اقلیت، راە فدایی و جناح چپ اکثریت، جبهە دموکراتیک خلق ایران، هواداران اتحاد مبارزان کمونیست، هواداران سازمان پیکار، هواداران کومەلە، دوستان حزب دموکرات،

دو ملاقات انجام نگرفت:

  • یکی ملاقات با مسعود رجوی رهبر سازمان مجاهدین بود کە مایل بودند ماموستا شیخ عزالدین بە اقامتگاە ایشان بروند و در مورد این دعوت، مسائل امنیتی را مطرح میکردند. سرانجام بندە مأموریت یافتم تنهایی بە دیدار آقای رجوی بروم. بەنظر من عدم تمایل ماموستا بە عضویت در شورای ملی مقاومت علت این برخورد مجاهدین با ایشان بود.
  • ارتباط با پاپ در واتیکان: از آنجاییکە در سفر قبلی من نامە ماموستا را بە وزارت خارجە واتیکان تسلیم کردە بودم، اینبار با شخص رابطی کە در ‘وزارت خارجە’ واتیکان ملاقات کردەبودم تماس گرفتم و گفتم خود ماموستا در پاریس هستند و مایل‌اند دیداری با پاپ ژان پل دو داشتە باشند. نخستین پاسخها تأییدآمیز بود، اما بعد از چند روز گفتند کە بەدلیل مشغلە فراوان پاپ و مسافرت امکان ملاقات خصوصی نیست ولی شما میتوانید در یک ضیافت کە تعداد زیادی حضور خواهند داشت، حاضر شوید کە در آن، پاپ  هنگام دیدار و خوشامد بە مهمانان اندکی بیشتر از دیگران جلو شیخ عزالدین می‌ایستد. با در نظر گرفتن جایگاە معنوی و سیاسی ماموستا شیخ عزالدین در کردستان و یادآوری این مسئلە برای مسئولان واتیکان، ما خواهان دیدار ویژەای با خود پاپ بودیم، لذا از پذیرفتن پیشنهاد آنان خودداری کردیم. بە نظر میرسید با توجە بە فضایی کە بعد از سوءقصد بە جان پاپ در سال قبل و رابطە واتیکان با جمهوری اسلامی پیش آمدەبود و اینکە در قبال مسائلی کە بە ایران مربوط میشد بشدت با احتیاط عمل میکردند، ملاحظات سیاسی عامل اصلی این برخورد آنها با ماموستا بود.

آنچە را کە ماموستا در برنامە “بە عبارت دیگر” بی بی سی راجع بە مذهب گفتند، در مصاحبە مفصلی با یک کانال ماهوارەای کردی و حدود چهار سال قبل از آن بسیار گویاتر بیان شدە است؛ در آنجا بە وضوح میگویند کە دین یکی از تجلیات الهی است، علم و دانش هم همینطور پرتوی الهی است، اگر علم آنچنان پیش برود کە جا را بر دین تنگ کند، دنیا کە خراب نمیشود، یکی از تجلیات جای آن دیگری را گرفتە است. پس از پخش مصاحبە در چند مورد کە من نزدشان بودم میگفتند کە چند تن از روحانیون آشنا از کردستان و در خارج تماس گرفتەاند و میگویند این شیوە بیان ممکنست برای دین مفید نباشد و از آن سوء برداشت شود. و پاسخ ماموستا اینبود کە من بە اندازە کافی در آن مصاحبە توضیح دادەام و مخاطبین میدانند من چە میخواهم بگویم.

در رابطە با احزاب و سازمانها لازم است این نکتە را یادآوری کنم کە در سالهای نخست جنبش کردستان، افرادی بسیار تلاش کردند تا ماموستا را وادار کنند حزبی تأسیس کند. استدلال این عدە آن بود کە در کردستان مردم زیادی هستند کە با علاقمندی تمام بە دور چنین حزبی جمع میشوند. پاسخ ماموستا اینبود کە حزب دموکرات و کومەلە و تعدادی دیگر سازمان سیاسی در کردستان هستند و نیازی بە حزب جدیدی نیست. وانگهی من نمیخواهم و نمیتوانم مسئولیت یک تشکیلات سیاسی را بپذیرم. بە باور من دو علت اساسی اجتناب ایشان از تشکیل حزب توضیح میداد. یکی اعتقاد ایشان بە جدایی دین از دولت بود و اینکە نباید یک شخص روحانی در رأس یک تشکل سیاسی قرار گیرد و دیگر اینکە میدانست این حزب یا سازمان اگر هم در آغاز  نظرات ایشان را داشتە باشد دیری نمیپاید کە با نام ایشان و بدون پیروی از نظرات و سیاستهای مورد قبول ماموستا راە خواهد پیمود. . .

و نکتە پایانی اینکە دوری و نزدیکی ماموستا بە کومەلە و حزب دموکرات کردستان بویژە و احزاب و سازمانهای کردستانی و ایرانی بطورکلی، تابعی بود از مواضع، برداشتها، سیاستها و واکنشهای این تشکلها بە جنبش کردستان، مسائل و موضوعات مطرح در جامعە و نیز برخورد آنان در قبال جمهوری اسلامی. علیرغم اینها ماموستا با احترام و در اکثر موارد بطور هم‌ارز با جریانات سیاسی برخورد میکردند. در عین حال آن جریانی را ایشان بە خود نزدیک میدانستند کە مواضعشان را بیشتر میپسندیدند.

در این اولین سالروز درگذشت ماموستا شیخ عزالدین حسینی لازم میدانم یکبار دیگر بگویم کە افتخار بزرگی نصیب من شد کە بخشی از سالهای زندگی‌ام همزمان شد با همکاری و همراهی با یک برهە از زندگی غنی پربار شخصیت برجستەای کە عمیقا بە عظمت و والایی انسان اعتقاد داشت، و در راە اعتلای انسانیت و پیشبرد جامعە خویش از هیچ تلاشی فروگزار نکرد.

متشکرم

احمد اسکندری